وقتی صحبت از کسب و کار میشود در اصل منظور این است که با چه روشی کسب درآمد میکنید؟ با پیشرفت تکنولوژی و توسعه دنیای مجازی، کسب درآمد دردنیای واقعی هم به کلی در حال تغییر است. حالا با وجود اینترنت لازم نیست یک مغازه در راستهی بازار داشته باشید، کافی است یک روش عالی در بازار داغ دنیای مجازی پیش بگیرید تا نانتان در روغن برود. تعاریف مختلفی از مدل کسب و کار ارائه شده است. مثلا مایکل لوئیس مدل کسب و کار را به عنوان یک "اصطلاح هنری" یاد میکند. یعنی روش کسب و کار یکجورایی ماهیت هنری دارد، افراد این روش را مثل آثار هنری، خوب درک میکنند اما قادر به توصیفش نیستند چون زمانی میتوانند آنرا توصیف کنند که بتوانند آنرا به کار بگیرند. بر طبق فرضیه لوئین همه چیز در پول خلاصه میشود. اما چندی نگذشت که متفکران متوجه شدند هیچ حرفی از مدل کسب وکار و اینکه از چه روشی میتوان کسب درآمد داشت اشارهای نشده است. با توسعه سریع تکنولوژی و از رده خارج شدن شرکتهای قدری که توانایی مقابله با این سرعت را نداشتند. اینجا بود که مجموعهی فرضیات دروکر با تکیه بر روش کسب درآمد مورد توجه قرار گرفت. این فرضیات به صورت جزئی دربارهی شناسایی مشتریان، رقبا، ارزش آنها و رفتارهایشان میپردازد.
چرا مدل یک کسبوکار مهم است؟
جوان مگرتا (Joan Magretta) همانند دروکرDrucker در کتاب "چرا مدل کسب و کار مهم است؟ " بیشتر بر روی فرضیهها تمرکز میکند تا بر روی پول، واژهی مدل کسب و کار اولین بار با ظهور صفحات مجازی در کامپیوترهای شخصی شکل گرفت. چون میتوانستند فرضیهها را بصورت آزمون و خطا مورد بررسی قرار داده و مدلسازی کنند. پیش از آن، مدل کسب وکارهای موفق بصورت تصادفی شکل میگرفتند تا بر اساس طراحی و دور اندیشی. با تمرکز مگرتا بر روی مدل سازی کسب و کار، درمییابد که مدل سازی کسب و کار از نظر زنجیره ارزش کاربردیتر است. سرانجام او مدل کسب و کار را با تفکیک دو بخش این گونه توصیف میکند: بخش اول شامل همه فعالیتهایی است که در روند ساختن چیزی درگیر و مرتبط است: مثل طراحی ، خرید مواد اولیه، تولید و سایر موارد از این قبیل. بخش دوم: شامل تمامی فعالیتهایی است که با فروش سروکار دارند: پیدا کردن و دستیابی به مشتری، معامله کردن، توزیع محصول و ارائه خدمات. در کل یک مدل کسب و کار جدید ممکن است بر روی طراحی یک محصول ناشناخته بنا شود یا یک روند ابتکاری باشد.
معرفی انواع مدلهای کسبوکار
واضح است که یکی از بهترین توصیفات دراین زمینه مجموعهای از فرضیات ارائه شده توسط الکساندراستروالدر (Alex Osterwarlder) در کتاب خلق مدل کسب و کار است. در این کتاب کاملترین الگو برای عملی کردن فرضیهها است. این فرضیات نه تنها دربارهی ابتکارات و فعالیتهای کلیدی در زنجیرهی ارزش است بلکه شامل پیشنهادات ارزشی، ارتباط مشتری، کانالهای ارتباطی، حلقه مشتریها، ساختارمندی هزینهها و روند درآمدها است تا به بررسی دقیق هر موردی در مدلسازی بپردازد و حتی مدل کسب و کار را با سایر مدلها مقایسه کرده و با ایجاد حالت رقابتی، پیشرفتها و ضعفها را یافته و درصدد جبران بربیاید. مدلهای کسب و کار استروالدر با دسته بندی 5 قسمتی عبارتند از :
مدل کسب و کار تفکیکی (Un-Bundling Business Models)
مدل کسب و کار تفکیکی همانطور که از اسمش مشخص است برای بازدهی بهتر باید به صورت تفکیک شده ومجزا از یکدیگر ارائه شود. به این ترتیب که باید یک شرکت به عنوان شاخه اصلی باشد و سایر زیر شاخهها هر کدام بر روی یک مدل کسب و کار فعالیت کنند. به همین دلیل است که این مدل بیشتر در کسب و کارهای ریشه دار و قدر به کار میرود. مدل کسب و کار تفکیکی به سه دسته تقسیم میشود.
کسب و کارهای مبتنی ارتباط با مشتری: در این مدل کسب و کار تمامی تمرکز برروی جذب مشتری است. نحوهی بازاریابی، تبلیغات و نوع برخورد و ارتباط یافتن با مشتریان هدف است. پس بنابراین توجه به کیفیت مواد اولیه یا نوع ابتکار در بسته بندی محصول و مواردی از این قبیل در این مدل کاملا بیمعنی است.
کسبوکارهای مبتنی بر نوآوری محصول: در این مدل کسب و کار به ابتکار عمل در تولید محصول و خدمات جدید میاندیشند و به فکر درآمدزایی از طریق آن هستند. در این مدل مهم نیست که آیا ارتباط با مشتریان خوب پیش میرود یا نه، مهم فقط تمرکز بر روی نوآوری است و بس.
کسبوکارهای مدیریت زیرساختی: در این مدل تمرکز بر روی ساخت و مدیریت امکانات برای کارهای عملیاتی با حجم بالا و تکراری است. یعنی اینکه ثابت نگه داشتن هزینهها با تولید بالا یک امر مهم برای دستیابی به پایین آمدن هزینه هر واحد برای رسیدن به سود بیشتراست. دراین مدل اقتصاد مقیاس بسیار اهمیت دارد. چون هزینهها بر اساس استاندارد سازی، پیشبینی و کارایی محصول اتخاذ میشود. ازنمونههای مدل کسب و کار تفکیکی میتوان به صنعتهای بزرگ مثل صنعت مخابرات و یا هلدنیگ فناپ اشاره کرد که صاحب امتیاز مجموعه بانکداری خصوصی بانک پاسارگاد هم هستند.
مدل کسب و کار دنبالهدار (Longtail)
این مدل کسب و کار همان توزیع و خرده فروشی آنلاین است که ذهنیت جدیدی درباره فروش، رسانهها و اقتصاد سرگرمی ایجاد کرده است. قطعا شما هم بارها و بارها از این مدل کسب و کار استفاده کردهاید. در مدل کسب و کار دنبالهدار تمرکز بر روی کالاهای کم فروش که نسبتا به ندرت خریداری میشوند بنا شده است. این مدل به ارزش کسب و کار در محیط آنلاین اضافه کرده است چون هر کسی به راحتی میتواند وسیله خود را بفروش رسانده یا خریداری کند و اینگونه وارد کسب و کار اینترنتی میشود. برای بازدهی در این مدل به یک انبار و پلتفرم قدرتمندی نیاز است تا تمامی کالاهای متنوع را برای خریداران مختلف ارائه دهد.
پلتفرم چند وجهی (Multi Sided Platforms)
این مدل
کسب و کار با نامهای مختلف مثل بازارآنلاین و یا مدل بازار چند جانبه نامیده میشود. به این دلیل که: در این مدل با تعامل دو یا چند گروه عرضه و تقاضا صورت میگیرد. یا یک واسطه برای تسهیل تعامل، بستری را فراهم میکند و بعد از آن کم کم وارد درآمدزایی میشود. استارت سیستمهای چند وجهی به همین دلایل کمی دشوار است. چون در ابتدا باید بستر و به عبارتی اعتباری کسب کرد تا بعد از آن به سودهی رسید. در کل میتوان این مدل را ترکیبی از چند گروه دانست که درآمد هر کدام وابسته به وجود گروه دیگر است. مثلا کاربران از سرچ کردن در گوگل هیچ درآمدی عایدشان نمیشود ولی درعوض رایگان وبگردی میکنند، اما گوگل برای ارائه خدمات از دارندگان وب هزینه دریافت میکند این گونه میشود که همه زنجیر وار به یکدیگر متصل میشوند.
مدل کسب وکار رایگان (FREE as a Business Model)
در این مدل کسب و کار بخشی از خدمات یا محصول را بصورت رایگان به تعدادی از مشتریها یا تمامی آنها ارائه میدهند ولی در عوض هزینههای آنرا از موارد دیگر مثل تبلیغات، مشتریهای تازه وارد، فروش لوازم جانبی و خدمات اضافه و خیلی ترفندهای دیگر جبران میکنند. به عنوان مثال عرضه کنسول بازی زیر قیمت، ولی قیمت بازیهای طراحی شده آن بسیار گران است. یا حتی من را یاد چشم پزشک میاندازد که به شما میگویند ویزیت چشم پزشکی رایگان است اما در عوض عینک را چند برابر قیمت به شما میفروشند.
مدل کسب و کار باز (Open Business Models)
از آنجاییکه تحقیق و توسعه هزینه بر و پروسه طولانی دارد، دستیابی به این مهم میتواند از طریق منابع خارجی هم ارزانتر باشد و هم سریعتر عمل کند. برای این کار میتوان با واگذاری مالکیت معنوی داخلی با شرکای خارج از مجموعه، جریانهای درآمدی جدیدی را ایجاد کنید.
بهره برداری از فناوریهای بلا استفاده داخلی
در این نوآوری ما مالکیت معنوی یا فناوریهایی را که داریم و ایدهای برای رشد و گسترش آن نداریم یا اصلا در مدل کسب و کار ما نیست به شرکا واگذار کرده و از این طریق کسب درآمد میکنیم.
بهرهمندی از ابتکار سازمانهای خارجی در فناوریهای داخلی
این مدل نوآوری درست برعکس مدل قبلی است، یعنی زمانی اتفاق میافتد که از ایده، فناوری یا مالکیت معنوی سازمان دیگری برای توسعه و گسترش سازمان داخلی استفاده کرد.
مدل های کسب و کار بر اساس دیدگاه موریا
در این قسمت قصد داریم که مدل کسب و کار را از دیدگاه یک کارآفرین به نام اَش موریا (Ash Maurya) شرح دهیم. اش موریا نویسنده کتاب بوم ناب (Running Lean) است. این کار آفرین با طراحی بوم ناب بر اساس بهره گیری از مدل کسب و کار ناب و تجربیات شخصیاش به شهرت جهانی رسید. مدل کسب و کار ناب به منظور کاهش اسراف در فرآیندهای تجاری طراحی شده است. اگر هر سازمانی براساس مفاهیم کسب و کار ناب پیش برود به پول نقد کمتری نیاز دارد، خطاها به حداقل میرسند، محصولات به کیفیت و تولید بیشتری میرسند. معمولا مدل کسب و کار ناب برای شرکتهای نوپا که پول کمتری برای سرمایهگذاری دارند و همینطور برای شرکتهای علاقه مند برای حضور در بازار رقابت به خوبی جواب میدهد.
فروش مستقیم : یکی از قدیمیترین و سرراست ترین نوع مدل کسب و کار است. یعنی برای فروش و عرضه محصول به واسطه نیاز ندارید. نمونه بارز آن مثل سوپرمارکتها یا خرده فروشهای اینترنتی است.
مدل چند وجهی یا چند بعدی
در این مدل از مشتریان به صورت مستقیم پول دریافت نمیشود بلکه فقط حضورشان باعث کسب درآمد میشود. کاربران بر روی صفحات وب کلیک میکنند چیزی به عنوان پول نقد از آنها دریافت نمیشود ولی همین کلیک و حضورشان موجب دیده شدن صفحات تبلیغاتی میشود. درنتیجه با ارائه تبلیغات کسب و کار اینترنتی هم رونق میگیرد. در این مدل کسب و کار باید گروههای مختلف با کسب سودهای متفاوت با یکدیگر تعامل دارند.
مدل بازارچهای یا پلتفرمی
در این مدل همانند سایر کسب و کارها با فروشندهها و خریداران مواجه هستیم. اما در یک پلتفرمی که نیازمند تعامل طرفین است. یعنی برای اینکه این بازار شکل بگیرد باید طرفین به طور کاملا نظاممندی حاضر به ارائه ارزش برای یکدیگر باشند. در این پلتفرم نوع خدماترسانی و کسبدرآمد برای هر گروه متفاوت است. کسبوکارهایی مثل کافهبازار، اسنپ، اسنپ فود، پونیشا، ایونتسنتر از جمله مثالهایی از این مدل هستند. برخلاف مدل چندوجهی که در آن کاربران، مهمترین و پر ریسکترین بخش آن بودند و باید تاکید زیادی بر آنها میشد، در این مدل پر ریسکترین بخشها، هم بخش خریداران و هم فروشندگان هستند که باید به آنها توجه ویژهای شود.